کتاب نبرد من نوشته آدولف هیتلر با ترجمه فرشته اکبرپور را یکی از دوستانم برایم فرستاد. او این کار را کرد زیرا میدانست تا چه میزان به زندگی رهبر آلمان نازی و جنگ جهانی دوم علاقهمندم. ایمیل او دارای ضمیمه کتاب و حاوی متنی به این شرح بود: «فرض کن برنامه هیتلر بتواند اجرا شود. آنچه که او تصور میکرد، صد سال پس از آن، حالت مداوم ۲۵۰ میلیون آلمانی با مرزهای بیشمار کشورِ بزرگ بود. یک امپراتوری بینظیر و وحشتناک که اساساً هیچوقت اتفاق نمیافتاد، اگر آموزش مردان جوان برای جنگ و پرورش بیپایان آنها به عنوان گوشت دمِ توپ (اصطلاحی برای سربازان پیاده که در خط مقدم جنگ فدا میشوند) نبود. آدولف هیتلر چگونه این توانایی را داشت که این دیدگاه هیجانانگیز را بیان کند؟ واقعیت این است که چیزی دربارهی او بسیار جذاب است؛ در امتداد سخنرانیهای خلسهوارش، اگر او موشی را میکُشت، میدانست چگونه وانمود کند که موش یک اژدها بوده است.» متن او برایم پرسشهای بسیاری ایجاد کرد و من بدون اتلاف وقت خواندن کتاب را شروع کردم.
کتاب نبرد من – زندگی نامه هیتلر
از سال ۱۹۴۵ چاپ کتاب نبرد من که در واقع زندگینامه، عقاید و نظرات آدولف هیتلر بود، متوقف شد. انتشار میلیونها نسخه کپی باعث شد که این ممنوعیت غیر رسمی همیشه ناقص باشد. ممنوعیت کتاب همچنین به اسطوره شدن آن نیز کمک کرد.
با این حال، کتابی که هیتلر در زمان حضورش در زندان قلعه لندبرگ در سال ۱۹۲۴ نوشت، سالها بعد در حکومت آلمان نازی به مقدسترین کتاب تبدیل شد. در زمان نوشتن بخشهای نخست کتاب، «رودولف هس» منشی هیتلر نیز در ویرایش و رونویسی کتاب به او کمک کرده است. بخش دوم کتاب در پایان همان سال به پایان رسید.
اکنون ۷۰ سال پس از مرگ هیتلر، کتاب باید به عنوان جریان سیاسی، فرهنگی و فکری آن روزها خوانده شود. نه هیتلر و نه اندیشههایش دیگر امروزی نیستند، زیرا آنها محصول دوره خود بودند. در واقع، هیتلر فقط میتواند درک شود، اگر او را به عنوان یک نویسنده مانند هر نویسنده دیگر در نظر گرفت.
این کتاب در زمان بعد جنگ جهانی اول برای آلمانیها به عنوان پنجرهای برای دمیدن هوای تازه قلمداد میشد. با این حال، این اثر قطعهای از اسنادی است که نشان میدهد چگونه یک دیکتاتور میتواند فکر کند و شما را وادار به باور آن کند. ساختار اجتماعی در آلمان و بخشهای جامعه به وضوح از طریق چشماندازهای شخصی هیتلر در کتاب شرح داده شده است.
متن کتاب پر از عبارات و کنایههای رایج است، همراه با استدلالهای بازتولید شده از طیف متنوعی از متون قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. آدولف هیتلر نظریات «کارل فون کلاوزویتس» نظریه پرداز نظامی را در کتابش می آورد، همچنین زبان مبارزه او از تفکر اجتماعی «داروین» در قرن نوزدهم سرچشمه میگیرد.
با این حال، نبرد من هنوز ترس را تحریک میکند. این ترس با خاطراتی که فرهنگ سیاسی آلمان را تعریف میکند شکل میگیرد (شکست در جنگ جهانی اول و معاهده ورسای) و به معنای حرکت به سوی جهان به عنوان یک آلمانی تا به امروز است. حتی شیوهای که در آن پاورقیهای متن را فرا گرفته است، به طور واضح، میل به آن را در صفحات کتاب نشان میدهد؛ یعنی روح تمامیت خواه نژاد آریایی.
هیتلر یک ناسیونالیست استوار است، زیرا برای دولت آلمان بزرگ، او راهنمای مسیر است. در رقابت برای به دست آوردن زمین و منابع بیشتر او به وضوح بیان میکند که یک ملت باید از خود بیرون بیاید و زمینهای خارجی (بیرون از مرز) را به دست آورد. او همچنین اعتراف میکند که انتخاب غیرطبیعی، قدرت ملی را کاهش میدهد، زیرا در یک فرایند انتخاب طبیعی تنها قویترین در رقابت جان سالم به در میبرد. او همچنین بحث میکند که چگونه نژاد آریایی قادر به رشد پیشرفت بشریت است و یهودیها به طور مداوم به منظور تسلط بر نژاد بشر قومی فاسد هستند و به دستکاری ساختار اجتماعی در ملل مختلف میپردازند. او به روشنی بیان میکند که اگر آلمان میخواهد به سرنوشت نهایی خود که پیروزی است برسد، یهودیها باید از ملت ریشه کن شوند.
به طور کلی، کتاب نبرد من تأکید بر فلسفه آدولف هیتلر در مورد دولت و سیاست است. برای همه شناخته شده است که کتاب از اندیشه فردی است که یکی از شدیدترین جنایات بشری را در طول تاریخ پایهریزی کرده بود. اما این کتاب همانند سوختی برای آتش، این مرد را تحریک میکرد. اعتقادات و دیدگاههای او نسبت به ملت آلمان باعث شد او مسیر سیاسی مشخصی را انتخاب کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.